نزدیک به 1200 روز از اولین باری که در وبسایت متمم، شروع به یادگیری کردهام میگذرد! هرچند معتقدم که بخش زیادی از آن را به بطالت گذراندهام و انطوری که باید و شاید از متمم بهره نبردهام، اما در این مدتِ طولانی، تجربیاتِ متععدی از خودآموزی کسب کردهام که شاید آوردنشان در اینجا، آن هم برای نسلِ ما که آموزش برایمان همیشه بر یادگیری ارجح بوده است، خالی از لطف نباشد:
- قصد یادگیری داشتن با یادگیری واقعی در چنین محیطهایی، دو دنیای متفاوت هست. اساسا نظام آموزشی به ما یادگیری بالاجبار را دیکته میکند درحالی که محیطهایِ خودآموز، بیشتر از جنس خواستِ شخصی است و نیرویِ محرکهیِ خارجیِ ما در این فضا، عملا هیچ است.
- بتسازی از اشخاص، همانطور که خیلی از افراد آن را تکفیر میکنند، انسان را در ورطه یادگیری و پیروی کورکورانه میاندازد. اینکه شخصی با ایدهای ناب، محیطی را ایجاد کرده است و خود نیز، انسان موفق یا بالنسبه، موفقی هست، به هیچ عنوان به معنای رد یا تایید هیچیک از صحبتهایِ او نخواهد بود و پیروی بیچون و چرا از افکار اشخاص، خطری است که لااقل در بین اشخاصی که متممخوان هستنند، به وضوح به چشم میخورد.
- کمالگرایی، در محیطی که انبوهی از اطلاعات ارزشمند ما را احاطه کردهاند، سبب سردرگمی و پیش نرفتن خواهد بود. لزوما، قرار نیست در یک محیط آموزشی، تمامی مطالب را بخوانیم یا در هر بحثی شرکت کنیم یا هر مطلب تازهای را دنبال کنیم. نظیر نوازندهای که به جای تمرکز بر ساز خود، به دنبالِ اموختن همهیِ سازهایِ دنیاست و در نهایت، در هیچیک به نقطهای قابلِ اتکا نمیرسد.
- هیچچیزی، بدون وقت گذاشتن محقق نمیشود؛ متاسفانه، شورِ ابتدایی برای یادگیری بیشتر، مسبب ورود به چنین محیطی است در حالی که روزمرگی و مشغلهیِ زندگی، تا مدتها خواندن را از سرمان میاندازد. البته که هیچ لزومی وجود ندارد که ما همیشه مشتاق به آن باشیم. در نتیجه مراجعات گاهگاهی، تا رسیدن به نقطهیِ تثبیت در عمل هیچ اشکالی ندارد.
- روتین، اگرچه در بطن زندگی، منجر به یکنواختی و افت جذابیت زندگی است اما در پارهای از امور، میتواند راهگشا باشد. شاید ساختن یک روتین برای مطالعه چیز بدی نباشد.
- هیچ چیزی بیدلیل نیست. این را به دفعات با عمل کردن به مقدمهیِ کتابها و محیطهایِ مختلف آموزشی، آزمودهام! اگرچه این گزاره لزوما درست نیست اما لزوما اشتباه هم نخواهد بود. در نتیجه، شرکت در تمریناتِ آموزشی در هر اکوسیستمی، راهِ مطمئنترِ بهرهبردنِ صحیح از آنچه میآموزیم خواهد بود.
- هرکسی، چیزی برای آموختن به شما دارد و نیز باید به خاطر داشته باشیم که همه چیز را همگان داند و همگان، هنوز به دنیا نیامدهاند. همین دوگزاره کافی است تا با آموختن از دیگران، به بهبود خود بپردازیم؛ حتی کسانی که 180 درجه با آنها زاویه داریم.
- توهم توسعهیِ فردی، مارِ خوش خط و خالی است که به درد هیچکجایِ این دنیا نمیخورد. تصورِ اینکه من در اینجا از آموزش و یادگیری میگویم درحالی که در هر ساعت، چند هزار انسان در سرتاسر دنیا فقط به خاطر گرسنگی جانِ خود را از دست میدهند، به قدر کافی موضوع را روشن میکند. درنتیجه، همانقدر که به این مسئله اهمیت میدهید، همانقدر هم به پوچی آن معتقد باشید. هرچند، اعتقاد به پوچی، به هیچ وجه، علتِ دوری جستن از آن نخواهد بود.
- عالمِ بیعمل، زنبورِ بیعسل! حکایتِ غریبی نیست؛ به وفور انسانهایی را دیدهایم که خود مدعی آموزش کاری خاص هستند که خودشان در آن یک شکستخوردهیِ تام بودهاند. در نتیجه، حداقل باید بگویم از این حیث، متمم تافتهیِ جدابافته است. همین که موسس این سیستم، خود از آموزشهایِ آن استفاده میکند، موید این ادعاست.
- و در آخر اینکه انتظاراتمان از محیطهایِ آموزشی باید خیلی خیلی منطقیتر از چیزی باشد که از زبان من میشنوید یا در تبلیغات خودشان میبینید. در نظر گرفتن همین مسئله، احمقانهترین چیزها را برایِ شما به محیطی آموزنده مبدل میکند و آن ناامیدی پس از برخورد با اصلِ ماجرا را از بین میبرد.
نگفته پیداست که متمم، مانند هر مسئلهیِ دیگری در این جهان، عاری از اشتباه و ضعف نیست اما در این چند سال، الحق و الانصاف، در میان پلتفرمهایِ آموزشی فارسیزبان، محیطی به غایت مفید بوده است. لااقل برایِ من و به عقیدهیِ من!