به نام خدا زندگی، شاید، لحظهای درنگ باشد برای توجه به چیزهایی که در عمق یک شایدِ عمیق، قرنهاست که گم شدهاند: شاید همین صدای عجیب اسپیلیتی که سالهاست دیگر کسی به یکنواختی و زیبایی موتورش توجه نمیکند؛ شاید همین دوستیها، با هم خندیدنها، و آخر شبها، گذشتن از همه چیز و تبدیل شدن به فرمی از وجود که صادقتر، زیباتر و بیدغدغهتر از هر مجالی است؛ شاید همین روند {ادامه...}